سکوت صدای مرگبار کربلا را می شنوی که منتظر دو سپاه می باشد .یک سپاه بزرگ تباهی و یک سپاه کوچک اما به اندازه تمامی خواستن بزرگ و بی نهایت .
غم بزرگ زینب این پرچمدار را در پهنای صورتش می بینی که نگران از دست دادن امام و مولایش می باشد.
راستی صف بندی دو جناح را در آن صحرای طف می بینی ؟
یکی تا دندان مسلح اما عاری از عشق و دیگری دست خالی اما دریا دریا دوست داشتن .
رودرویی حق وباطل را در کجای تاریخ اینگونه دیده ای ؟جنگ شب و روز ،تاریکی و روشنایی ،پلیدی و دوست داشتن .و یزید و حسین .
حسین و هفتاد ویک گل سرخ .هفتادو یک راست قامت .ودر مجموع 72 شقایق خونین .
حسین و برادرش .عباس ام البنین .و زینب این زن که به انسانیت جوانمردی آموخت .
از منای مکه تا منای کربلا .ابراهیم وار اسماعیل ها را به منا بردن .
تا به همه تاریخ بگوید که :اگر می توانی بمیران (جهاد)و گرنه بمیر (شهادت )
ودر کدام مکتب چنین درسی وجود دارد وتدریس می شود ؟
آری صدای پای محرم می آید.
و عاشقان محرم در روستای عشق وعاطفه گوش به زنگ صدای توأند و کربلا دارالشفای دل های داغداریست که عمری در عطش تبسم لب های خشکیده ماتم گرفته اند.
محرم در راه هست تا پرچم حق خواهی حسین در عرش و فرش به اهتزاز درآید، که سنت گریستن تنها بر مصیبت حسین ، روش عاشقانش نیست .
که محرم بازگو کردن رشادت مردانی است که با قطره قطره خون خویش کلمه ساختند و فریاد بر آوردند برای همه تاریخ که :
کل یوم عاشورا ،وکل ارض کربلا و کل شهر محرم
آری .صدای پای محرم را در کوچه های دیارم می شنوم .بیرقها بیرون آورده می شوند .برنامه ریزی های لازم در حال انجام است و.....
و یادمان هست همچنان که برای مصیبت بزرگ حسین می گرییم .رهرو راهش نیز خواهیم بود .انشاا....